اخلاق عمر
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

برخی از صفات و اخلاقیات زشت عمر بن الخطاب :

أ. رفتار عمر نسبت به اسلام و مسلمانان

1.  کان عمر شرِس الأخلاق ، شدید العداوة لأفضل البشر علی الإطلاق !

المنتقی من سیرة المصطفی ص59

ترجمه : عمر اخلاق تند و بدی داشت و با افضل بشر ( یعنی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)  بدون هیچ قید و محدودیتی بسیار دشمن بود !!!!!!!!

**************

2.{ و کان عمر شدیدا علی من أسلم من قومه } یا { فأما عمر بن الخطاب  ، فإنه کان شدیدا علی المسلمین }

جمل من انساب الأشراف ج10 ص286 - العقد الثمین ج6 ص293 - بهجة المحافل ج1 ص123 - عصر الخلافة الراشدة ص75

ترجمه : عمر بن خطاب با کسانی که از میان قومش مسلمان می شدند بسیار تند برخورد می کرد ( قبل از اسلام ظاهری اش ).

**************

3. فقد کان عمر بن الخطاب فی مبدأ أمره ألدّ اعداء الإسلام و أشد الناس خصومة لرسول الله ص و المسلمین .

اقوال المبین فی سیرة سید المرسلین ص85 - الدولة العربیة الإسلامیة ص 80

ترجمه :عمر در ابتدا از لجوج ترین دشمنان اسلام بود و بیش از هر کس دیگری نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان خصومت می ورزید .

**************

4.کان عمر شدیدا علی المسلمین قبل اسلامه ، متعصبا لدینه و کان یعذب لبیبة جاریة بنی مؤمل علی إسلامها أشد العذاب بلا رحمة و لا شفقة و لا یترکها إلا إذا مل و کل !!

الفاروق عمر بن الخطاب ( محمدرضا ) ص16

ترجمه:عمر نسبت به مسلمانان بسیار دشمنی می کرد . او در کیش خود ( بت پرستی ) متعصب بود . وی لبیبه را که کنیز بنی مؤمل بود به خاطر مسلمان شدنش با بی رحمی و قساوت شدید مورد شکنجه قرار می داد و تنها در صورتی از شکنجه ی آن زن دست بر می داشت که خودش خسته شود و از توان بیفتد!!

**************

5.و کان عمر قبل اسلامه شدیداً علی المسلمین ، قاسیاً فی معاملتهم فکان یعذّبهم عذاباً تنهد منه الجبال ، و تذوب لهوله الأحجار ، حتّی أنّه یعذب جاریته ، و ظلّ یضربها حتّی ملّ من الضّرب فترکها و هو یقول : إنّی أعتذر إلیک ، إنّی لم اترُککِ إلّا ملالةٌ فأجابتهُ الجاریة المعذّبة ، کذلک فعل الله بک .

جولة التاریخ فی عصر الخلفاء الرّاشدین (محمد سید الوکیل ) ص75 - السیرة النویة ابن هشام ج1 ص229

ترجمه: عمر قبل اسلام ( ظاهری ) آوردنش نسبت به مسلمین بسیار شدید و بی رحم بود . در معاملات برشان سختگیر بود و آنها را به گونه ای عذاب می داد که کوه در مقابل آن عذابها منهدم و متلاشی می شد و سنگها از خوف شکنجه اش آب می گشتند !! حتی او کنیز ( تازه مسلمان ) خود را عذاب می کرد و آنقدر زدن آن کنیز را ادامه می داد تا خسته می شد از زدن پس ترک می کرد زدنش را و می گفت به او : من از تو معذرت می خواهم به درستی که من ترک زدنت نمی کنم مگر اینکه خسته شوم ، پس جواب می داد به او کنیز معذبة : خدا همینگونه که مرا شکنجه می دهی با تو بکند.

**************

6. و کان عمر اشدّ اهل المکّة بطشاً بهؤلاء المستضعفین ، و لقد ظلّ یضرب جاریةً أسلمت حتّی کلّت یداه و وقع السوط من یده فوقّف إعیاء .

الفاروق عمر بن الخطاب ( شرقاوی ) ص8

ترجمه : در میان اهل مکه عمر از همه بیشتر به مسلمانان مستضعف و ناتوان تعرض می نمود . او یک کنیزی را که تازه مسلمان شده بود آن قدر می زد که دستش خسته می شد و شلاق از دستش می افتاد و به خاطر خسته شدنش زدن کنیز را متوقف می کرد .

**************

7.و کان ( عمر بن الخطاب ) یحارب الخارجین علی العبادة الأصنام اشدّ الحرب کما فعل ابوه مع إبن أخیه زید بن عمرو بن نفیل .

ازواج النبی (عبدالمنعم هاشمی ) ص251

ترجمه : عمر با کسانی که از عبادت بت ها دست برداشتند شدیداً می جنگید همانطوری که پدرش این عمل را با پسر برادر خود زید بن عمرو بن نفیل انجام داد .

**************

8. کان عمر بن الخطاب من أشد الناس علینا فی إسلامنا ، فلمّا تهیّأنا للخروج إلی ارض الحبشةِ جائنی عمر بن الخطاب ، و أنا علی بعیری ، أُرید أن أتوجّه فقال : أین امّ عبدالله ؟ فقلت : آذیتمونا فی دیننا فنذهب فی ارض الله حیث لا نؤذی فی عبادة الله.

سیرة ابن اسحاق ص181 - المعجم الکبیر طبرانی ج25 ص30 - دلائل النبوة ج2 ص221 و 222 - اسد الغابة ج5 ص541 - تاریخ الإسلام ذهبی ج1 ص181 - الإصابة ج8 ص303 - مجمع الزوائد ج6 ص23 و 24 - سبل الهدی و الرشاد ج2 ص363 - الهجرة الاولی فی الإسلام ص23

ترجمه : ام عبدالله لیلی بنت أبی حثمة می گوید : هنگامی که مسلمان شدیم عمر بن الخطاب از سخت ترین مخالفان ما بود . زمانی که مهیا شدیم برای خروج و هجرت به زمین حبشه عمر نزد من آمد در حالی که من بر روی شترم سوار بودم و عزم سفر داشتم ، پس او به گفت : کجا می روی ام عبدالله گفتم : شماها ما را به خاطر دینمان مورد آزار و اذیت قرار دادید ، ما هم در این زمین خدا به جایی می رویم که به خاطرعبادت خدا مورد آزار قرار نگیریم .

**************

9. و کان (عمر ) صنوَ أبی جهل ٍ فی شدته علی رسول الله و علی المسلمین .

السیرة النبویة صالح احمد شامی ص76

ترجمه : عمر در دشمنی با رسول خدا و مسلمانان ، درست همتای ابو جهل بود .

**************

10.إنّه قد أخذ عن خاله أبی جهل عمرو بن هشام معاداته الصریحة للإسلام و الوقوف فی وجهه .

التاریخ الإسلامی ( محمود شاکر ) ج3 ص115

ترجمه : عمر دشمنی بی پرده اش نسبت به اسلام و مقابله و ایستادگی در برابر دین مسلمانان را از دایی خویش ابوجهل عمرو بن هشام آموخته بود .

**************


11.در كتب سيره و تاريخ هنگامى كه از سبب اسلام آوردن عمر سخن به ميان مى آيد، داستانى نقل شده است كه در لابه لاى آن روحيه تند وى كاملا روشن است.هنگامى كه او از اسلام آوردن خواهرش فاطمه و دامادش سعيد بن زيد مطّلع گشت، به منزل آنان آمد. آنها كه نوشته هايى از قرآن را قرائت مى كردند، با ديدن وى، آن را مخفى مى كنند.
به آنها مى گويد: من شنيدم كه شما پيرو دين محمد شده ايد. سپس به سوى دامادش سعيد حمله مى آورد. خواهرش فاطمه به دفاع بر مى خيزد و عمر چنان او را مى زند كه بدنش را مجروح و خون از آن سرازير مى شود (فقامت فاطمة لتكفّه عنه فضربها فشجّها…).(1)

 
(1)انساب الاشراف، ج 10، ص 287-288 ; ر.ك: البداية والنهاية، ج 3، ص 80 ; تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 414 ; سيره ابن هشام، ج 1، ص 344 ; كامل ابن اثير، ج 2، ص 85 ; كنزالعمّال، ج 12، ص 607

 

**************

ب.اخلاق عمر بن الخطاب نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله

11. خرج عمر متقلّد السّیف ، فلقیه رجلٌ من بنی زهرة ، قال : أین تعمد یا عمر ؟ فقال أرید أن أقتل محمداً !!!

طبقات ابن سعد ج3 ص267 - تاریخ المدینة المنورة ابن شبّه ج2 ص657 - جمل من انساب الأشراف ج10 ص289 - المستدرک علی الصحیحین ج4 ص59 - دلائل النبوة بیهقی ج2 ص219 - - تاریخ مدینة دمشق ج44 ص34 - تاریخ عمر بن الخطاب ابن جوزی ص162 - صفة الصفوة ج1 ص269 - التبصرة ابن جوزی ج1 ص415 - کشف المشکل ج1 ص261 - المنتظم ج4 ص133 - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص177 و ج12 ص182 - تاریخ ابی الفداء ج1 ص118 - تاریخ الإسلام ذهبی ج1 ص174 - الرصف ابن العاقولی ج1 ص46 - اتحاف الخیرة المهرة ( بوصیری) ج 9 ص221 - عمدة القاری ج17 ص9 - محض الصواب ج1 ص152 و 153 - تاریخ الخلفاء سیوطی ص110 - الخصائص الکبری ج1 ص219 - الدر المنثور فیالتفسیر بالمأثور ج4 ص293 - صواعق المحرقة ج1 ص263 و هزاران سند دیگر

ترجمه : عمر در حالی که به گردن شمشیر آویخته بود بیرون آمد مردی از بنی زهره او را دید و از او پرسید : ای عمر کجا میروی ؟ عمر گفت : میخواهم محمد را بکشم !!!

**************

12. فإنّ عمر خرج موشّحا سیفه یرید رسول الله ص قتله ... فقال : اُرید محمداً هذا الصابئ الّذی فرّق امر القریش ، و سفّه أحلامها و عاب دینها و سبّ آلهتها ، فأقتله .

السیرة النبویة ابن هشام ج1 ص23 - فضائل الصحابة احمد بن حنبل ج1 ص279 و 280 ح371 - ثقات ابن حبان ج1 ص73 - البدء و التاریخ مقدسی ج5 ص88 و 89 - ( در این مصدر چنین آمده : ارید هذا الصبی الذی فرق ...) الإکتفاء کلاعی ج1 ص251 - تفسیر قرطبی ج11 ص163 - البدایة و النهایة ج3 ص100 - المصباح المضیء ج1 ص45 و 46 - التبیین فی انساب القرشیین ابن قدامه ص423 - محض الشّید ص 104 - تحفة الألباب ج2 ص298 - نور الأبصار شبلنجی ص67 - معجز محمد رسول الله ص شیخ عبدالعزیز ثعالبی ج1 ص80 - التاریخ الإسلامی حمیدی ج2 ص148 - عصر النبوة و الخلافة الراشدة ص55 - الخلفاء الراشدون امین القضاة ص44 و هزاران مصدز دیگر .

ترجمه: عمر در حالی که شمشیر به گردن آویخته بود خارج شد . او به دنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و می خواست حضرت را به قتل برساند ... او می گفت : من می روم پی این محمد صابی (کسی که از دینی به دین دیگر منتقل گردد ) !! محمد باعث تفرقه قریش شده ، او عقل قریش را از آنها گرفته و به دینشان صدمه زده و به بت های آنان دشنام داده است . من محمد را خواهم کشت .

**************

 ج. اسلام ( ظاهری) عمر

 13. در زمانی که مسلمانان از آزار عمر و امثال او می گریختند و به اماکنی چون حبشه پناه می بردند عامر بن ربیعة نا امید بود از اینکه عمر روزی ترک بت پرستی کند و مسلمان بگردد لذا می گفت : لا یسلم عمر حتی یسلم حمار الخطاب !!! یعنی مسلمان نمی شود عمر تا آنکه الاغ خطاب مسلمان شود !!!!

منابع : السیرة النبویة ابن هشام ج1 ص229 - فضائل الصحابة احمد بن حنبل ج1 ص279 ح371 - امالی المحاملی ص 74 و 75 - المعجم الکبیر طبرانی ج25 ص30 - دلائل النبوّة بیهقی ج2 ص84 - تاریخ مدینة دمشق ج44 ص23 - الکامل فی التاریخ ج2 ص84 - الإکتفاء کلاعی ج1 ص250 - تاریخ الإسلام ذهبی ج1 ص181 - البدایة و النهایة ج3 ص100 - المصباح المضئ ج1 ص45 - امتاع الإسماع ج9 ص105 - سبل الهدی و الرشاد ج2 ص364 - السیرة الحلبیة ج2 ص4 - مع المصطفی ص116 - التاریخ الإسلامی محمود شاکر ج1 ص102 - و ج3 ص118 - نور الیقین خُضری ص38 - تاریخ الخلفاء الراشدین علیان ص113 و هزاران مصدر دیگر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط س.ع.م