در کتاب الملل و النحل ج 1 ص 139 . مولف : شهرستانی
ترجمه:
در روز بیعت عمر به شکم فاطمه زد و در اثر این ضربه ، جنین از شکم فاطمه سقط شد .و عمر دائما فریاد می زد : خانه را با هر کسی در آن است اتش بزنید و بسوزانید و در خانه جز علی ، فاطمه ، حسن و حسین نبود .
درشرح نهج البلاغه ج 14 ص 352 مولف : ابن ابی الحدید معتزلی
خلاصه ای از ترجمه:
شیخ و استاد خود نقل میکند که وقتی ماجرای هبار بن الاسود (1) در نزد او نقل شد ، شیخ گفت : اگر هنگامی که این مردم به خانه فاطمه هجوم اوردند و او را ترساندند تا انچه که در شکم داشت سقط شد ، رسول خدا زنده بود ، حتما به مهدور الدم بودن کسی که فاطمه را ترسناده بود حکم می فرمود ( چه برسد به ضاربین و قاتلین حضرت زهرا ) ابن ابی الحدید به او می گوید : ایا انچه برخی از محدثان روایت کرده اند که "" فاطمه ترسید و محسن سقط شد "" را از قول شما روایت کنیم ؟ شیخ به او گفت نه ! از من نه این روایت و نه بطلان آن را نقل نکنید .
نظرات شما عزیزان: